«تالار ستاره »، پس از مدتها، اینبار در روز جشن عروسی «حامد» و «صحرا»، بزرگان تالار را فرا میخواند. «سحر » - بانوی بزرگ تالار ستاره - از هوش میرود و پیغامی از جانب تالار دریافت میکند: «سرخ ستارگان برخاستند، باشد که متحدان ستاره پیروز این میدان نبرد دیرینه باشند» و اینگونه اعضای تالار ستاره اینبار به همراه متحدان جدیدیشان وارد جنگی جدید میشوند. این رمان تخیلی ادامه جلد نخست آن و در جلد سوم نیز این داستان ادامه مییابد.