«الینا» پس از فرار از وحشتهای خونآشامها «گرگینه» ها و «اشباح» نمیتواند برای حضور در دانشگاه «الکرست» صبر کند. دانشگاه زیبای «عشقه نشان» که پدر و مادرش در آن آشنا شده بودند؛ اما رفتن از «فالز چرچ» به معنای رهایی الینا و دوستانش از خطر نیست. وقتی دانشجویان به تدریج از محوطه دانشگاه ناپدید میشوند، ناگهان هر آشنای تازهای در قالب دشمنی بالقوه ظاهر میشود. بعد از آن است که الینا پرده از راز مخفی و قدیمی برمیدارد و ...