دربارۀ کتاب هجوم یک سقوط
بحث و جدل با خانواده نهتنها او را به خانواده نزديک نميکرد بلکه هر لحظه از آنها سردتر ميشد. واقعه، پشت واقعه رخ ميدهد و پرسوجوهاي ذهني براي او بدترين نوع پادزهر براي رفع خاطرات گذشتهاش بود؛ يک روز سرد و نمناک از خانه خارج شد و سقوط کرد، سقوطي به وسعت يک جسم مرده، فرياد ميزد، کمک ميخواست اما هيچکس آنجا نبود و ...