دربارۀ کتاب شنل قرمزی
کتاب مصور حاضر در مورد اعتماد کردن به غریبهها و حرف زدن با آنها برای گروه سنی ب تهیه و تنظیم شده است. مولف در این اثر، کلمات حکمتآمیز و آموزنده را به نوجوانان آموزش میدهد. این قصه درباره دختری است به نام شنل قرمزی که برای مراقبت از مادربزرگش بهطرف جنگل حرکت کرد. او در راه با یک پروانه آشنا شد و دنبال او راه افتاد و مسیر خانه مادربزرگ را گم کرد. او با اینکه مادرش توصیه کرده بود با غریبهها حرف نزند و به آنها اعتماد نکند ولی فراموش کرد و با آقا گرگه که او را تعقیب میکرد حرف زد و گفت که میخواهم بروم و از مادربزرگم که مریض شده مراقبت کنم. آقا گرگه با خودش گفت: خوب شد. اول میروم مادربزرگ رو میخورم بعد میام این دختر کوچولو رو حسابش رو میرسم به همین خاطر بهطرف خانه مادربزرگ راه افتاد اما مادربزرگ ... آشنایی نوجوانان به سخنان آموزنده و پندآموز از مباحث مهم این مجموعه بهحساب میآید.