نویسنده در کتاب حاضر خواننده را همراه عباس دیزجی (یکی از شخصیتهای رمان پیشینش، پاییز از پاهایم بالا میرود) از میان عشقهایی دردناک و مرگهایی تلخ و شیرین عبور میدهد. خردهروایتهای فشرده او مانند کلافهای رنگارنگ بیشماری به هم میپیچند و پیش میروند و هرکدام نقش خود را در بافته واحدی رقم میزنند. نویسنده در این رمان قصه رشد دردناک و اسطورهوار او را در خلال صعودی انفرادی به قله دماوند روایت میکند. کتاب با دغدغهها و رنجهای شخصی راوی آغاز میشود ولی طی رشدی بسیار ملایم و طبیعی، از قومیت و سپس ملیت عبور میکند و در فصلهای پایانی، در قالب اسطورهای کاملاً انسانی تبلور مییابد.