«آملی» در 22 سالگی، شغلی ساده را در یکی از دپارتمان های شرکتی بزرگ به نام «یومیموتو» به دست آورده است. او به عنوان زنی اروپایی که بخشی از عمر خود را در ژاپن گذرانده، در این کشور هم احساس خودی بودن می کند و هم احساس بیگانگی. مردی مهربان به نام آقای «تنشی»، از طریق محول کردن گزارشی مهم به «آملی»، فرصتی کمیاب را در اختیارش قرار می دهد تا او بتواند خود را ثابت کند. «آملی» اما علیرغم هوش و توانایی هایش، نمی تواند از عهده انجام وظایف و کارهای بی پایان شرکت برآید، و یکی از مسئولین ارشد شرکت، «فابوکی موری»، پس از مدتی او را با تنزل شغلی، مسئول تمیز کردن دستشویی ها می کند.