این داستان روایت زندگی دختری به نام «توسکا» است که دانشجوی رشته پزشکی است. توسکا به همراه پدر و نامادریاش «شبنم» و برادر کوچکترش «امیرعلی» زندگی میکند. «ماه بیبی»، مادربزرگ توسکا در روستا زندگی میکند و توسکا به اصرار از پدرش میخواهد تا تعطیلات را پیش ماه بیبی بگذارند، پدرش موافقت میکند و او به همراه دایهاش «ماه طلعت» به روستا میرود و راز مرگ مادرش را کشف میکند و ...