دربارۀ کتاب دو سواره نظام
افسر جواني که پالتوي نظامي و کلاه سوارهنظام بر سر داشت وارد يک مهمانخانه ميشود و بر اثر حوادثي که رخ ميدهد با يک کنت هماتاق ميشود، افسر جوان کنت را ميشناسد او «توربين» است و شهرت زيادي در دوئل کردن دارد. آنها قبلا با هم براي انجام يک مأموريت به «لبديان» رفته بودند، حالا سؤالات زيادي در ذهن افسر جوان ايجاد شده مانند اينکه چه کسي «سابلين» را کشت؟، چه کسي «ماتنفا» را از پنجره بيرون انداخت؟ و ... که ميخواهد پاسخش را از زبان توربين بشنود و ...