دربارۀ کتاب قصه ی قصه ها
يک روز زيباي تابستاني در جنگلهاي کناره ي دريا و در سرزمين رؤيايي «سامورستان» حيوانات جنگل در کنار هم شاد زندگي ميکردند و تنها خرس خبرنگار ناراحت بود. خرس از اينکه نميتواند خبر جديدي تهيهکند عصباني است، براي همين تصميم ميگيرد براي هميشه جنگل را ترک کند. اما با ديدن راجوي هندي آوازخوان و تعريف مشکلش براي او، راجو راهحل خوبي به خرس خبرنگار پيشنهاد ميکند و او ميتواند به حرفهاش ادامه دهد.