دوندینیو اهل شهری کوچک از استان میناس گریس بود که ترجمه دقیقش همان General Mines یا «معادن عمومی» می شود. بیشتر منابع طلای برزیل در زمان مستعمره بودن کشور هم در این منطقه کشف شده است. وقتی پدرم با مادرم سلسته آشنا شد، هنوز سرباز وظیفه بود. مادرم هم هنوز به مدرسه می رفت. وقتی آن ها ازدواج کردند، مادرم پانزده سال بیشتر نداشت و شانزده ساله بود که مرا حامله شد. آن ها نام ادسون را از روی نام توماس ادیسون برای من برگزیدند چون وقتی در سال ۱۹۴۰ به دنیا آمدم، نخستین چراغ های روشنایی الکتریکی تازه به شهر ما آمده بود و والدینم که به شدت تحت تاثیر این اختراع قرار گرفته بودند، برای ادای احترام به ادیسون، مرا نامگذاری کردند. البته آن طور که مشخص است، آن ها از نام اصلی ادیسون، یک حرف را جا انداخته بودند، ولی من همواره نام خودم را دوست داشته ام. دوندینیو سربازی وظیفه شناس بود ولی علاقه و عشق واقعی اش را در فوتبال می دید. قدش حدود یک متر و هشتاد سانتی متر بود که در آن سال ها در برزیل قد بلندی به حساب می آمد و مهارت ویژه ای هم در بازی با توپ داشت. استعداد خاصی در به هوا پریدن و زدن گل با ضربه سر داشت و حتی در یک بازی پنج گل با سر زده بود که یک رکورد ملی به حساب می آید. به طوری که چندین سال بعد از ثبت این رکورد، مردم با مقداری بزرگ نمایی می گفتند تنها رکورد مربوط به گل زدن که در اختیار پله نیست، به پدرش تعلق دارد!