هوس های جوانی خودش و میرا، تئاترهای آماتوری، آوازهای کولی ها، و عشق شدید میرا به عکاسی را به یاد آورد. کجا بودند آن عکس های هنری که میرا می گرفت ـ حیوان های خانگی، ابرها، گل ها، جنگل آوریل با سایههای غان روی برف خیس شکری، سربازهایی که روی سقف قطار باری ژست میگرفتند، افق غروب، دستی که کتابی را گرفته است. آخرین روزی را که کنار نِوا در پتروگراد دیدار کردند، و اشکها، و ستارهها، و آستر ابریشمی گرم و قرمز شال پشمی او را به یاد آورد. و جنگ داخلیِ 1918-1922 آن ها را از هم جدا کرد: تاریخ نامزدی شان را قطع کرد.