قیدار نام رمانی از رضا امیر خانی است. این رمان در تهران قدیم روایت می شود و داستان مرام و لوطی گری است. طبق گفته نویسنده قیدار در حقیقت برداشتی آزاد از جهان پهلوان تختی است. قیدار در داستان یک مرد اهل تهران است که صاحب گاراژی با چندین ماشین سنگین می باشد. نویسنده سعی داشته تا با بیان فضیلت های اخلاقی که از منظر وی در گذشته وجود داشته، آن ها را از فراموشی و نابودی رها کند چرا که از دید او در دنیای امروزی این فضیلت ها کمرنگ شده اند. قیدار جوانمردی است که در پی گمنامی است کسی که نماینده ارزش هایی است که اکنون دیگر وجود ندارد، ارزش هایی که نویسنده به گفته ی خود در پی زنده کردن آن است.این کتاب مشتمل بر 9 فصل است که در هر فصل یک داستان از قیدار روایت می شود. فضای داستان به رمان (من او) دیگر اثر این نویسنده بسیار نزدیک است و حتی در جایی می بینیم که شخصیت های مشترکی هم دارند بنابراین اینگونه به نظر می رسد که نویسنده در دنیای خیالی خودش است. امیر خانی برای ترسیم فضای دوران قبل انقلاب در رمانش از اصطلاحات قدیمی استفاده کرده و در کل زبان خاصی دارد که شاید برای نسل های جدید نامأنوس باشد و لازم باشد تا فصل اول را چندین بار بخوانند. اما رفته رفته زبان به حالت عادی خود بر می گردد و و شخصیت ها پخته تر می شوند. جذاب ترین قسمت کتا فصل 9 می باشد که برای لذت بردن از آن لازم است 8 فصل قبلی نیز خوانده شود.