این رمان با رگههای طنز از زبان گربهای روایت میشود که از گوشهای به شلوغی جمعیت مینگرد و از مشکلات شهرنشینی و بیتوجهی آدمها به یکدیگر صحبت میکند. نویسنده معتقد است مشکلات شهرنشینی اجازه نمیدهد انسانها به مسائل واقعی خود نگاه کنند به همین دلیل به سادگی از کنار واقعیتها میگذرند.