دربارۀ کتاب در آغوش آتش
کتاب حاضر در خصوص داستانهای گوناگون فارسی بهصورت رمان و درباره زندگی روزمره تهیه و تدوینشده است. در قسمتهایی از این کتاب میخوانیم: رو به روش ایستادم و درحالیکه سعی میکردم خودم رو کنترل کنم، با لحنی عصبی گفتم: ـ من می خوام مراعات خودت و خانواده داغدارت رو بکنم که عین آدم دارم ازت میپرسم. پس بهتره همین حالا بگی کجا بردیش. ـ چی داری می گی؟ نفس پر حرصی کشیدم و داد زدم: ـ آتریسا کجاست؟ از صدای بلندم مادرش و پرنیاز از ساختمون خارج شدن که پرهام دستش رو بالا آورد و مجبورشون کرد جلو نیان. قبل از اینکه لب باز کنه تا جوابم رو بده گفتم: ...