من برای زنده ماندن به عشق تو محتاجم، در یک هوای کاملا سرد و برفی و زمستان چترم را باز میکنم بی آنکه از سرما واهمهای داشته باشم حرکت میکنیم، مسیر نامعلوم، همدلی تا دلت بخواد همخونگی نه، احساس عشق بر غرور و تعصب بیجای من حاکم میشود، دلم شیفته تو و من مجنون توام. این ظلمت و سکوت جایش را مهربانی تو پر کرده، میخواهم عشق را با تمام وجودم احساس کنم.