رمان حاضر برگرفته شده از نوشته های پراکندۀ آقای مهدی فطرتی است که خاطرات تلخ و شیرین داستان زندگی او در را برمی گیرد. این نوشته ها بعد از فوت ایشان توسط خانم سرور سرمدی برای محمد رحیم اخوت فرستاده می شود و وی بعد از خواندن آن به تنظیم و ویرایش این اثر می پردازد و تصمیم به انتشار آن می گیرد؛ به نظر ایشان این نوشته ها ترکیبی است از واقعیت و تخیل ذهن نویسنده.
قسمت هایی از کتاب:بعد از آن جشن تولد پنجاه سالگی، به فکر افتادم برگردم ببینم در این پنجاه سال چه کرده ام. شروع کردم به نوشتن یادداشت هایی مربوط به سرگذشت و زندگی خودم. فرنگیس می گفت: این ها به درد کسی نمی خورد که آدم وقتش را صرف نوشتن آن کند. عین حرف هاش حالا یادم نیست؛ اما یادم است که می گفت هیچ کس نمی تواند خودش را درست ببیند و بنویسد. این کار حداکثر شبیه دیدن تصویر خودمان در آینه است. هرچه هم واضح و بی اعوجاج باشد، باز عکس آن چیزی را نشان می دهد که ما هستیم. طرف راست ما می شود طرف چپ تصویر. نگاه به رو به رو می شود نگاه به پشت سر. می آییم از خودپسندی فرار کنیم، می افتیم در دام خود آزاری. می کوشیم راستش را بگوییم، اما فقط آن چیزهایی را می گوییم که به کسی و جایی بر نخورد. هرقدر هم حافظه مان قوی باشد، باز فقط آن چیزهایی را به یاد می آوریم که دل مان خواسته. کوشش می کنیم خودمان را آن طور که بوده ایم تصویر کنیم؛ اما آن چه که به دست می آید، تصویری ست از آن چیزی که دل مان می خواسته باشیم. زندگی نامه ی خود نوشت دروغی ست در پوششی راست نما…