می گفتند که در کنار دریا، قیافه ی تازه ای پیدا شده: بانویی با سگ ملوسش. دمیتری دمیترچ گوروف هم که دو هفته بود در یالتا می گذراند و دیگر به آنجا عادت کرده بود، در جست و جوی اشخاص و قیافه های تازه بود. روزی در غرفه ی متعلق به ورنه نشسته بود و دید زن جوانی، میانه بالا، موبور، بره بسر از خیابان کنار دریا می گذشت و سگ سفید ملوسی به دنبالش می دوید.