دربارۀ کتاب هستی
اين رمان روايت زندگي دختري به نام «هستي» است که دلباخته پسرخالهاش «فرزاد» است. فرزاد، براي ادامه تحصيل به کرمان ميرود، اما از هستي ميخواهد که منتظر او بماند. سه سال ميگذرد و هستي منتظر است تا فرزاد به خواستگارياش بيايد. انتظار او به پايان ميرسد و خانواده خالهاش به خواستگاري ميآيند اما براي «فرهاد» پسر بزرگتر خانواده؛ فرزاد به انکار عشقش ميپردازد و هستي با فرهاد ازدواج ميکند و از او صاحب دختري به نام «هديه» ميشود. اما اتفاق غيرمنتظرهاي در زندگي هستي سرنوشت او را تغيير ميدهد