دربارۀ کتاب ایبل و گرگ
زماني که «ايبل» تصميم ميگيرد زندگي مستقلي را آغاز کند، پدر و مادرش هنگام وداع هدايايي به او ميدهند، عصايي براي پيادهروي طولاني، چاقو، قابلمهاي بزرگ و ... ايبل، سفرش را آغاز ميکند و در جنگلي اقامت مينمايد و همانجا براي خودش کلبهاي ميسازد و در تکه زميني بيدرخت بذرهايش را ميکارد؛ اما آن جنگل صاحبي دارد و آن صاحب، گرگي خشمگين و حسود است. گرگ نقشه حمله به ايبل را ميکشد تا هرچه دارد از او بدزد و ...