در این داستان تخیلی، نویسنده به ماجرای بازرسی میپردازد که از طرف دولت مامور رسیدگی به شکایات مردم یک روستا شده است .روستاییان از شاهزادهای که در روستایشان سکونت دارد و زمینهای آنان را به زور تصاحب کرده به ستوه آمدهاند .بازرس وقتی به روستا میرسد آن جا را خالی از سکنه میبیند .اودر پی ماجراهای به قصر شاهزاده راه مییابد و متوجه میشود که ساکنان قصر باخوردن خون انسان به عمر جاودانه دست یافتهاند و قصد دارند او را نیز بکشند .سرانجام او موفق به کشف راز آنان میشود و ...