در رمان حاضر، نویسندهای که بیست و پنج سال پشت میزی نوشته است، مجبور میشود میز را به کسی بسپارد که مدعی است وارث حقیقی آن است؛ میزی که از دل جنگ جهانی دوم جان سالم به در برده و حالا در آمریکا است و باید سفر دیگری هم بکند. با رفتن میز، زندگی خانم نویسنده دستخوش تغییر می شود. از آن سو، در آن طرف اقیانوس، مردی بعد از پنجاه سال زندگی مشترک سر از راز دهشتناکی درمی آورد و در قاره ای دیگر مردی عتیقهفروش در کار جمع کردن تک تک وسایل اتاق مطالعه پدرش در بوداپست است، وسایلی که نازیها در سال ۱۹۴۴ به تاراج بردهاند.