آغاز ماه مه بود، و پس از هفته ها سرما و بارندگی، تابستانی زودرس از راه رسیده بود. باغ انگلیسی، با آن که هنوز برگ نو به تن داشت، هوای گرفته اش یادآور ماه اوت بود و در ضلع نزدیک شهر از درشکه و مردمی که به گشت و گذار آمده بودند، موج می زد. آشنباخ، که از راههای خلوت و خاموشی تا جایگاه دشتبان رفته بود، برای مدّتی در بحر باغچه جلو کافه، که چند درشکه و کالسکه کنارش نگهداشته بودند، و میهمانان محلّی اش رفت. از آنجا در آن آفتاب رو به افول از میان دشت راه بازگشت را در پیش گرفت.