حتا نیمنگاهی هم به من نمیکند. من زشتم، آدم قابل توجهی نیستم. هیچ چیز شاعرانهای در من وجود ندارد. اگر هم روزی با من ازدواج کند، از روی حسابگری است… به خاطر پول…
آنتون چخوف (1904 – 1860) یکی از بزرگترین داستان کوتاهنویسان دنیاست که عمده آثارش در ایران منتشر شده است. او نمایشنامههایی هم دارد که آمیزه ای از تراژدی و کمدی است و در ایران چندبار ترجمه شده و بارها به روی صحنه رفتهاند.
این نویسنده روس حدود چهارصد داستان کوتاه و شش نمایشنامه بلند نوشت. شهرت چخوف بهعنوان نمایشنامهنویس به خاطر نمایشنامههاى مرغ دریایی، دایی وانیا، سه خواهر و باغ آلبالوست. بیش از هفتاد فیلم براساس نمایشنامهها و داستانهاى وى ساخته شده است. شخصیتهای اصلى نمایشنامههاى او را بورژواهاى معمولى، ملاکان کوتهفکر و آریستوکراتهاى کوچک تشکیل میدهند. آنها نمایانگر امیدهاى بربادرفته، فرصتهاى سوخته، تعلل و دل سپردن به قضا و قدر هستند. طنز تلخ مستتر در نمایشنامههای او از چنین مضامینی تشکیل شده و طی دهههای متمادی که از نگارش و اولین اجرای این نمایشنامهها می گذرد، همچنان روزآمد و قابل تعمیم به موقعیت انسان امروز مینمایند.