این داستان درباره زندگی دختری به نام «نیکان» است که در هفت سالگی در شرایطی که پدرش را از دست داده در خانه یک زن ثروتمند به نام «منیر» زندگی میکند و مادرش خدمتکار آنجاست. پسر منیر در اروپا مشغول تحصیل است و عروسش «سهیلا» و دو پسرش «کیوان» و «کیان» با او زندگی میکنند. یک روز برحسب اتفاق کیان، نیکان را از روی تاب هل میدهد و نیکان قطع نخاع میشود. او باید تا 18 سالگی صبر کند تا بتواند عمل کند. در این مدت کیوان به مراقبت از نیکان از میپردازد و عاشق نیکان میشود و ... .