این داستان درباره دختر 18 سالهای به نام «آیه» است که به دلیل نداشتن سرپرست و تأمین مخارج زندگی و داشتن مادر مریض در قالب پسری به نام «آرمان» وارد جامعه مردانه میشود و در شرکت پسری به نام «آراد» کار میکند. یک شب که از شرکت آراد دزدی میشود آرمان برای نجات آراد چاقو میخورد و راهی بیمارستان میشود. «آرمین» برادر آراد متوجه دختر بودن آرمان میشود اما برای اینکه آراد او را از کار اخراج نکند هویتش را مخفی نگاه میدارد تا اینکه ... .