ژاک قضاوقدری را بهحق در کنار رمانهایی همچون دنکیشوت، تام جونز و اولیس جای دادهاند. در این نوشتار چندلایه دیدرو هشیارانه با زبان طنز به تقلید معیارها و شگردهای رایج آثار تخیلی میپردازد تا آنها را به تمسخر بگیرد و نفی کند. میتوان ادعا کرد که سنتگریزی، ساختار پیچیده، بینظمی استادانه، آوردن داستان در داستان، پارادوکسها و تضادهای گستاخانه، آمیزۀ طنز و تخیل برای مبارزه با جهل و خرافات و کوتهبینی و عدم تساهل در ژاک قضاوقدری، نمونهای از داستاننویسی مدرن است. نثر زنده و پویای دیدرو و ضربآهنگ تندش خواندن رمان را لذتبخش میکند. او بزرگانی چون گوته، شیلر، هگل، مارکس، فروید، استندل، بالزاک، بودلر و ژید را شیفته خـود کـرد. مـیلان کـونـدرا، ژاک قضاوقدری را مسحورکننده میداند.