این کتاب مشتمل بر 18 داستان کوتاه با عنوانهای «عبدل و برادرانش»، «فانوس مادربزرگ»، «شاه مورچهها»، «تاج پاکتی»، «بختآزمایی» و ... است. در داستان «پدر و بورخس»، پدرِ راوی که از اهالی «شمشیرآباد - شرق خرمآباد و در مسیر خوزستان واقع شده است - در 40 سالگی نابینا شده و در 95 سالگی فوت کرده است. راوی حالا به قبرستان خضر رفته و در سر مزارش با او درباره خواندن «بورخس» صحبت میکند و روح پدر پاسخگوی سؤالات اوست ... .