دربارۀ کتاب چه قدر تنهایی به من می آید
اين داستان که وقايع آن به دوران پيش از انقلاب و دفاع مقدس بازميگردد درباره دختري به نام «مرجان» است که به بازروايي زندگياش از دوران کودکي تا به امروز ميپردازد. مرجان مادرش «حلاوه» را بر اثر بيماري ذاتالريه از دست ميدهد و با آنکه اصالتا شيرازي بودند بنا به خواست پدر پس از مرگ حلاوه به خرمشهر ميآيند، «مرضيه» خواهر مرجان، حکم مادر را براي او پيدا ميکند. روزها ميگذرد تا اينکه در يکي از حملات عراقيها پاي مرجان زخمي شده و به بيمارستان منتقل ميشود. در بيمارستان پزشک جواني با ديدن مرجان دلباخته او ميشود و ... .