دربارۀ کتاب منطق عشق
اين داستان روايتگر عاشقانهاي از دختري جوان به نام «ژاکلين»، معروف به «جکي» است. جکي، به پيشنهاد يکي از دوستانش به يک ميهماني ميرود و در آن ميهماني تحت شرايطي که بيشتر ميهمانان مست بودند مورد تجاوز يکي از پسران آنجا قرار ميگيرد. جکي خود را به ماشينش ميرساند اما با آزار و اذيتهاي پسر مواجه ميشود و آسيب ميبيند. در همان زمان مردي جوان به کمک او ميآيد و او را نجات ميدهد. «کندي» دوست او چندي پيش او را ترک کرده و حالا جکي ميان دو محبوبش سرگردان مانده است و ... .