کتاب حاضر، داستانی فارسی است که راوی داستان با لحنی سرشار از تنهایی با مخاطب صحبت میکند. از چند کاراکتر حرف می زند که رازهایی دارند و باید به آنها اعتراف کنند. شوشا؛ مردوک، گیسا و ... سرگذشتی از خیانت، عشق و آرزوهای دور و دراز بین این افراد شکلگرفته که راوی آنها را با زبانی محاورهای تعریف میکند.