بیماران برای کنترل عواطف خود از دفاعها استفاده میکنند و این منجر به بروز مشکلات کنونیشان میشود. دفاعها، بهصورت خودکار و ناخودآگاه، جنبههایی از واقعیت و عواطف را که باعث تشویش و نگرانی میشوند، از خود (ایگو) دور میکنند. دفاعها مانع از مشاهدهی کامل و دقیق واقعیت میشوند؛ بنابراین، ما قادر نخواهیم بود عکسالعملهای مناسبی داشته باشیم. بهاینترتیب، در رسیدن به اهدافمان شکست میخوریم و احساس منفی بیشتری را تجربه میکنیم. در مقابل، مکانیسمهای مقابلهای روشهای هشیارانهای هستند که بهتناسب، برای حل کردن مشکل خارجی از آنها استفاده میکنیم. آنها موجب کاهش احساسهای منفی میشوند و به ما کمک میکنند تا اقدامی انجام دهیم و درنهایت مشکل را برطرف یا مدیریت کنیم. دفاعها از طریق تغییر نگرش یا درک ما در مورد واقعیت، حالت احساسی ما را تغییر میدهند، اما تغییری در خود واقعیت ایجاد نمیکنند. دفاعها، درک ما را از واقعیت منحرف میکنند و باعث بروز رفتار و منش آسیبزا میشوند. دفاعها افکار، انگیزهها و آرزوهای نامطلوب را نیز دور میکنند. عملکرد دیگر دفاعها، ممانعت از صمیمیت احساسی با دیگران است. دفاعها همچنین، میتوانند احترام به نفس را حفظ کرده و احساسهای منفی را دور کنند. اوج خلاقیت رویکرد درمانی فشرده کوتاه مدت، تشخیص و طبقهبندی دفاعهای تاکتیکی و فنون و تکنیکهای مداخلاتی برای عبور از مقاومت است. در این کتاب، دستهبندی دفاعها و نحوۀ کاربرد آنها به روایت فردریکسون جمع آوری شده است. رواندرمانگرانی که علاقه دارند به وجه ممیزۀ رواندرمانی پویشی کوتاهمدت نگاه کنند و با زبان سلیس و ساده با این مفاهیم آشنا شوند میتوانند از این کتاب بهره بگیرند. همچنین مقایسۀ دفاعها به روایت دوانلو با دفاعها به روایت فردریکسون درک عمیقتری از این مفهوم در اختیار ما قرار میدهد. مترجمان در این کتاب فصول مربوط به دفاعها را از کتاب فردریکسون جدا کرده و گرد هم آوردهاند تا تمرکز درمانگر را بر دفاعها و انواع آنها هدایت کنند و مسئلۀ دفاعها را به صورت خاص مورد توجه قرار داده باشند.