دربارۀ کتاب کسی که دوستش داشتم
کتاب حاضر، روايت زندگي زن جواني به نام کلوئه است. او که عاشقانه همسرش را دوست دارد پس از مدتي متوجه ميشود که همسرش قصد دارد او و دو دختر کوچکشان را به خاطر معشوقهاش ترک کند. کلوئه که دچار بحران بزرگي در زندگي خود شده همراه دخترانش به ويلاي پدر و مادر همسرش در خارج از شهر ميرود. پدرشوهر کلوئه که مردي خشک و آرام است، سعي ميکند تا او را از غم و رنج از دست رفتن عشقش نجات دهد. به همين خاطر در گفتوگويي طولاني با او در مورد عشقي که خود در گذشته تجربه کرده و اشتباهاتي که دراينباره انجام داده صحبت ميکند. درواقع پيکره اصلي داستان را اين گفتگو تشکيل ميدهد و اينکه در دوراهي ميان ماندن و رفتن چگونه بايد رفتار کرد.