دربارۀ کتاب شن های روان
سالها بود که در سرزمين «گرين لان» اردکهاي نادر از جاده رودخانه ميگذشتند تا در جنگلهاي نزديک خيابان «پل» لانه بسازند، اما مشکل اينجا بود که اردکهاي کوچک به سختي ديده ميشدند و بسياري از رانندگان با آنها تصادف ميکردند. مردم شهر جلسهاي گذاشته و تصميم ميگيرند تا پل مخصوصي بسازند که اردکها هنگام عبور از خطرات در امان باشند. براي اين کار مردم از ميان خود پول جمعآوري ميکنند ولي آن پول دزديده ميشود! «دنيک»، «جاش» و «روث رز» تلاش ميکنند تا دزد را يافته و پولها را بازگردانند.