الاغ بی عقل

این کتاب که برای گروه سنی (ب) نوشته شده است داستان شیر و شغالی را تعریف می‌کند که با هم زندگی می‌کنند. شیر که به خاطر زخمی که دارد نمی‌تواند به دنبال شکار بدود از شغال می‌خواهد که یک حیوان را گول بزند و به نزدیکی او بیاورد تا بتواند آن را شکار کرده و هر دو از گرسنگی نجات پیدا کنند. شغال یک الاغ پیدا می‌کند و به او وعده علف تازه در جایی که یک الاغ ماده زندگی می‌کند می‌دهد و وقتی که شیر او را می‌بیند به او حمله می‌کند اما الاغ فرار می‌کند. شغال برای دومین بار به سراغش می‌رود و به او می‌گوید آنکه به دنبالت کرده بود شیر گرسنه نبود بلکه الاغ ماده‌ای بود که تازه بیدار شده بود. و برای دومین بار الاغ را گول می‌زند. وقتی که شیر الاغ را شکار می‌کند به رودخانه می‌رود تا حمام کند ولی وقتی بر می‌گردد متوجه می‌شود که مغز الاغ را شغال خورده، سراغش را می‌گیرد و شغال می‌گوید کسی که برای دومین بار گول می‌خورد مغز و عقل ندارد.