فروید: انسان توی یه زیرزمینه، آقای اوبرزایت. تنها نورش مشعلیه که با تیکههای پارچه و کمی روغن درست کرده. انسان میدونه که این شعله همیشه روشن نمیمونه. انسان مؤمن جلو میره و فکر میکنه که ته تونل دری وجود داره که پشتش نوره… انسان خدانشناس میدونه که دری وجود نداره، میدونه تنها نوری که هست همون نوریه که خودش با دستهای خودش درست کرده، میدونه که پایان تونل پایان خودشه… پس طبیعیه که وقتی به دیوار میخوره دردش بیشتره… وقتی بچهاش رو از دست میده، همه چیز براش تهیتره… براش سختتره که نیک عمل کنه…