دربارۀ کتاب دمیان
داستان «دميان» از زبان «اميل سينکلر» (خود هرمان هسه است که در پي يافتن هويت مستقل و ناب و جديدي براي شکلگيري يک ابرمرد است) روايت ميشود. اميل سينکلر، انساني است که از خامي به پختگي ميرسد؛ او ابتدا تحت تأثير دميان و راهنمايي او هرچه بيشتر با خويشتن خويش آشنا ميشود و شروع به تغيير ميکند و بعد هويت واقعي خود را يافته و پس از اين مرحله خودش راهنماي خود در اين مسير ميشود. سينکلر درمييابد که خوبي و بدي، مهرباني و خشم، سخاوت و شقاوت در کنار يکديگر قرار دارند و آنها را بهمثابه دو روي سکه در زندگي ميپندارد و پي ميبرد که انسان با گذر از اين قطبهاي مثبت و منفي به نهايت انسان شدن ميرسد.