وقتی نفس هوا می شود

کتاب حاضر، شرح حال خودنوشتى است که در دو فصل به شرح زندگى نويسنده پيش از ابتلا به بيمارى و پس از آن بى‌وقفه تا مرگ مى‌پردازد. لوکيشن روايت در دو فصل کتاب يکى است، بيمارستان. اما اين نقش پال است که در فصل اول و دوم تغيير مى‌کند. در فصل اول او جايگاه يک پزشک را دارد و براى ما از حال‌و‌هواى رزيدنتى جراحى مغز و اعصاب مى‌گويد، از بيم‌ها، اميدها، داستان زندگى بيمارانى که گاه سلامت خود را بازيافته‌اند و گاه تسليم دردها و رنج‌هاى ناگزير شده‌اند. در همين فصل، پال روى روان‌شناسىِ نحوه‌ برخورد پزشک با بيمار بحث مى‌کند و جملاتى طلايى را به زبان مي‌آورد. اما در فصل دوم کتاب، پال متوجه وجود بيمارى‌اش مي‌شود و از تلاش‌هايش براى غلبه بر آن مى‌نويسد. او به عنوان يک پزشک، تمام زيروبم‌هاى بيمارى‌اش را مى‌داند و اينجاست که مي‌توان گفت گاه آگاهى، آزاردهنده خواهد بود.