کتاب حاضر، یکی از شاهکارهای اونوره دوبالزاک محسوب میشود و حاوی مطالب ارزنده و آموزنده بسیاری است که میتواند راهنمای بسیار خوبی در زندگی جوانان باشد. این داستان، تراژدی عشقی پاک و بیفرجام است که در آن پسر جوانی عاشق زنی با دو فرزند رنجور و بیمار و همسری پیر و نیمه مجنون میشود. پسر در تمام دوران زندگی خود محروم از چشیدن محبت پدر و مادر بوده است. زن در دو راهی عشق و خانواده خود قرار میگیرد و از آنجا که زنی است مذهبی و متعهد به قوانین خشک و سختگیرانه کاتولیک و کلیسا، تا مدت مدیدی برای عشق خود نهیب میزند اما گویی چشمه جوشان عشق در وجود این زن خشکی نمیپذیرد و هر لحظه او را تشنه چشیدن آن عشق و لذاتش میکند. چنانچه طی رخداد حوادثی، زن نسبت به مذهب و دین خود دچار شک و تردید میشود و به ناگاه زندگی خود را پوچ و از دست رفته میپندارد؛ زندگیای پر از وظیفه و به دور از هرگونه لذت و خوشی.