دربارۀ کتاب کفاش و پرنده مهربون
کتاب حاضر داستانی ویژه گروه سنی «ب» و «ج» را روایت میکند. این قصه ماجرای کفاشی به نام میرزا کفاش برق انداز است که با پرنده طلاییاش زندگی میکند. یک روز یک لنگه کفش از کفشهایی که برای تعمیر گرفته بود گم شد. خیلی ناراحت بود پرنده طلایی به او دلداری میداد و میرزا کفاش گفت توکلم به خداست. بعد پرنده به دنبال کفش میگردد و آن را میبیند. این داستان به اهمیت دعا کردن به درگاه خدا برای حل مشکلات میگوید.