دربارۀ کتاب روزگار تلخ
«روزگار تلخ»، داستان زندگي مردي است که به هنگام بازگشتن از محل زندگياش رشت به محل تولدش شيراز، خاطرات خود را از دوستياش با پسري به نام «کامبيز» روايت ميکند. او و کامبيز از دوران دبيرستان با يکديگر دوست هستند. کامبيز در خانوادهاي فقير رشد کرده و خواهري به نام «کتايون» دارد و راوي در خانوادهاي ثروتمند زندگي ميکند . علاقه او به کامبيز باعث ميشود تا خانوادهاش را راضي کند تا به محل زندگي کامبيز بيايد و با او زندگي کند. کتايون در نقاشي استعداد ويژهاي دارد. آنها تصميم ميگيرند او را به کلاس نقاشي بفرستند. راوي از همان روزها به کتايون علاقهمند ميشود اما... .