دربارۀ کتاب تندیس مهتاب
اين داستان که وقايع آن در يک محيط روستايي رخ ميدهد درباره پسري است که هميشه کنار درخت بيد مجنون به نجوا با خود ميپردازد و غمهايش را با برگهاي بيد در ميان ميگذارد. تا اينکه يک روز دختري زيبا به نام «مهتاب» که دختر خان روستاست در زير درخت بيد پسر را ميبيند و دلباخته او ميشود. مهتاب هر روز با ديدن حالات پسر، متوجه ميشود که علاقهمنديهاي پسر نيز همانند خود اوست اما پسر ميداند که رؤياي مهتاب نميتواند محقق شود؛ چراکه او از يک خانواده فقير است اما... .