دربارۀ کتاب آدم کوچولوی نقاشی
در اين داستان، راوي، نقاشي است که در دفترش نقاشيهاي مختلفي ميکشد. يک روز در بهت و ناباوري يک آدم کوچولو از پشت کوه از داخل نقاشي راوي بيرون ميآيد و با او همصحبت ميشود و کنارش ميماند. راوي، احساس خوشايندي از حضور آدم کوچولو دارد؛ چون ديگر احساس تنهايي نميکند و ميتواند شاديهايش را با او سهيم شود. راويِ اين داستان با حضور آدم کوچولو، دنياي دوستي و عشق را تجربه ميکند و به آرامش ميرسد.