«فرانک» و «هلن» در یک کشتی تفریحی سالگرد ازدواجشان را در مراسمی باشکوه جشن میگیرند. پس از چند روز سپری کردن در کشتی ناگهان فرانک غیبش میزند. هلن، تمام سعیاش را میکند تا همسرش را پیدا کند؛ اما درنهایت تنها و آشفته به خانه بازمیگردد. پس از چند ماه جستوجو هلن اخباری ناخوشایند درباره شوهرش میشنود. به مرور، پرده تاریک زندگی هلن، خود را نشان میدهد و پرده از رازی برداشته میشود؛ رازی که هلن هیچگاه تصورش را نمیکرد... .