دربارۀ کتاب کلاه مانلی
کتاب حاضر داستانی ویژه کودکان است. این داستان قصه دخترکی به اسم مانلی است که از کلاه گذاشتن خوشش نمیآید. شهری که مانلی در آن زندگی میکند در بیشتر روزهای سال هوایی سرد و بارانی دارد. مادر مانلی خیلی به او اصرار میکند که کلاههای رنگارنگی که برایش خریده را امتحان کند اما مانلی با لجبازی نمیپذیرد. بعد هر بار که به بیرون میرود به خاطر باد سرد هوا بیمار میشود. تا این که یک روز در فروشگاه از یک کلاه پشمی قرمز خوشش میآید. مادر آن را برایش میخرد اما یک کلاه مورد علاقه او را میبرد و مانلی خیلی غصه میخورد. مادر شبانه مشغول بافتن کلاه قرمز میشود و آن را صبح به مانلی میدهد. چند ماه بعد وقتی که هوا گرم میشود، مانلی با خانواده به پیکنیک میرود و بالای یک درخت کلاهش را میبیند که جوجههای یک کلاغ در آن هستند. کلاغ با کلاه مانلی یک خانه گرم و نرم برای جوجههایش درست کرده بود. این داستان با هدف آموزش مراقبت از جسم در آب و هوای سخت، حرفشنوی از بزرگترها، دوست داشتن طبیعت و حیوانات نوشته شده است.