دربارۀ کتاب بی قراران (رمان)
داستان کتاب حاضر، پيوسته، با نگاه کردن به گذشته و حال حاضر اتفاق ميافتد. کتاب درباره پدر و مادر نويسنده است؛ درباره فرزندي که مورد عشق و علاقه هر دو - پدر و مادر بوده ولي آن دو آنقدر در خود و حرفهشان غرق بودهاند که فرزندشان، خود را ناديده احساس ميکرده است. همچنين داستان درباره زني است که سعي دارد به پدرش نزديک باشد، وقتيکه هر دو ميدانند فرصت در حال از دست رفتن است. پدر و دختر قرار ميگذارند با هم يک کتاب بنويسند. قرار است پدر بهوسيله دختر مصاحبه شود. وقتي مصاحبه بهجايي ميرسد که هنوز نگفتهها باقي است، شرايط سخت عوض ميرود. پدر حواسپرت است؛ فراموش ميکند؛ بيخواب است.