سال هاست تکرار می کنیم خویشتن را با همان فریب های همیشگی و تحکم های بی دلیل از مادر به دختر...و سپس فرزندو مادر بعدی!قبلا از تنها ماندن میترسیدم،از جدا شدن اما به مرور زمان فهمیدم که دل زده شدن وقتی دیگر نمی توانی خود را فریب دهی سخت تر و ترسناک تر از تنهایی است مثل زمانی که میفهمی تا به حال با خودت رو راست نبوده ای و آن حس ارامش را در بودن با کسی نگرفته ای دیگر هیچ خاطره ای از گذشته برایت جذاب نیست دیگر حتی نا و توان تظاهر را هم نداری! شال هاست تکرار کرده ایم: از سخت گیری مادرانه تا تن دادن به عشقی ناخواسته و افتادن در دام روزمرگی پس اگر یک جا نایستیم و تکلیف خود را با تمامی دنیا معلوم نکنیم این تکرار تا ابدیت خواهد رفت و من دیگر نمی خواهم به بهانه گذشته طولانی حتی آینده کوتاهم را فدا کنم.