هم کلاسی: مجموعه خاطرات دانشجویانی که علم و عمل را به هم پیوند زدند

اثر حاضر مجموعه داستان‌هایی پیرامون زندگی چهارده شهید دانشجو است که به رشته‎‌ی تحریر درآمده است. گوشه‌ای از داستان زندگی شهید محمدحسن محمدی را که در کتاب به آن اشاره‌شده است و در ذیل دنبال می‌کنیم. برای وضو از سنگر بیرون می‌زند، نیمه‌ی شب است، چشم می‌چرخاند توی حصار گردان و جز تاریکی چیزی چشم‌هایش را نمی‌پوشاند. پلک هایش هنوز سنگین است و گرمی خواب وسط چاله چشم‌هایش دودو می‌زند. سرمای نیمه‌شب، پوستش را می‌سوزاند و منگی خواب را از سر می‌پراند. خودش را به تانکر آب می‌رساند اما ...