برای اکثر ما استعاره یک صنعت ادبی است که در آن یک چیز با چیز دیگر مقایسه میشود؛ در این مقایسه گفته میشود که یک چیز چیز دیگر است، مثل او یک شیر است. ... برای نمونه، ما واژهی شیر در جملهی "آشیل در نبرد یک شیر بود" را استعاری در نظر میگیریم. احتمالاً همچنین میگوییم که این واژه به این دلیل استعاری به کار میرود که ما به یک اثر هنری یا بلاغی برسیم، چون وقتی ما به زبان استعاری حرف میزنیم یا مینویسیم که میخواهیم نوشته یا گفتهی ما فصاحت و بلاغت داشته باشد که با واژههای "زیبا" و از لحاظ زیباییشناختی خوشایند، دیگران را تحت تأثیر قرار دهیم، یا یک عاطفهی عمیق را بیان کنیم. ... آنچه اینهمانی آشیل با شیر را ممکن میسازد این است که آشیل و شیر وجه مشترک دارند. یعنی هر دو قوی و شجاع هستند. ... رایجترین مفهوم استعاره، هم در محافل محققان و هم در میان عامهی مردم را میتوان با برشمردن ویژگیهای عموماً پذیرفتهشدهی آن بهاختصار توضیح داد: یکم، استعاره ویژگی واژههاست؛ یک پدیدهی زبانی است. دوم، استعاره بهمنظور تولید اثر هنری و بلاغی به کار میرود، مثل وقتی که شکسپیر مینویسد"همهی دنیا یک صحنه است". سوم، استعاره مبتنی بر شباهت میان دو هستی است که با هم مقایسه و شناخته میشوند. چهارم، استعاره کاربرد آگاهانه و عمدی واژههاست، هر کسی باید استعداد خاصی داشته باشد تا بتواند آنها را به کار ببرد و خوب به کار ببرد. فقط شاعران بزرگ و سخنوران زبانآور میتوانند در آن مهارت کسب کنند. (از پیشگفتار کتاب)