دربارۀ کتاب رویای فالاچی
«رؤياي فالاچي»، داستان انسانهاي سرگشتهاي است که بلاتکليف و مردد در شاهراههاي زندگي ايستادهاند و با علامت سؤال بزرگي در مورد کيستي و چيستي خود و کساني که دوست ميدادند، مواجه شدهاند. اين رمان با راوي سوم شخص از منظر دو دانشجوي ارتباطات «اميرمسعود» و «هاله» روايت ميشود. راوي کنجکاوانه مانند لنز دوربين به کنشها، واکنشها و کششهاي آن دو خيره ميشود. خيرگي که اميرمسعود و هاله در سراسر داستان آن را روي جسم و ذهن خود حس ميکنند؛ چراکه در عصري زندگي ميکنند که خيره نگريستن به واقعيتهاي قطعيتناپذير، لذتي ساديستي به همراه دارد ... .