دربارۀ کتاب من پیش از تو
کتاب حاضر از آثار عاشقانه جوجو مویز به شمار میآید که به زبان فارسی ترجمه شده است. این داستان در مورد دختری به نام لوییزا کلارک بیست و شش ساله است که با خانوادهاش زندگی میکند. او جاهطلب نیست و صلاحیتهای کمی دارد و مدام از خواهر کوچکترش ترینا، کم میآورد. اوییزا که در تأمین خانواده کمک میکند، شغلش را در یک کافه محلی از دست میدهد. بعد از چندین تلاش بینتیجه بالأخره یک موقعیت استخدامی خاص به دست میآورد. او باید از یک مرد جوان موفق و ثروتمند که دو سال پیش بر اثر سانحه موتورسواری فلج شده است، پرستاری کند. مادر ویل، لوییزای بیتجربه را استخدام میکند تا به زندگی ویل طراوت ببخشد. در این بین لوییزا با ناتان، پرستار مسائل پزشکی ویل و استیون، پدر ویل نیز ملاقات میکند. در ابتدا به خاطر رفتار تلخ ویل رابطه او و لوییزا سخت است. وقتی دوست دختر سابقش با بهترین دوستش ازدواج میکند، اوضاع بدتر میشود. کمکم با مراقبتهای لوییزا، ویل تا حدودی آرامش پیدا میکند. لوییزا متوجه زخمهای روی دست ویل میشود و متوجه میشود که او قصد دارد خودکشی کند و حتی برای مرگ آسان درخواست داده که مادرش آن را رد کرده است. لوییزا به همراه مادر ویل تصمیم میگیرند که کاری کند که از این فکر بیرون بیاید. طی چند هفته بعد، ویل سرحال تر میشود و در نهایت آن دو به هم علاقهمند میشوند؛ اما درست در لحظهای که همه چیز خوب به نظر میرسد، ویل میگوید که زندگی روی ویلچیر را نمیتواند تحمل کند. شب پرواز ویل به سوییس، برای پایان دادن به زندگیاش، لوییزا برای آخرین بار با او ملاقات میکند. ولی مدت کمی بعد در بیمارستان از دنیا میرود و طبق وصیتش، ثروت زیادی را برای لوییزا به ارث میگذارد.